زمانیکه رفتی، دل من شکست
چه حرفای تلخی، که پشتم زدن
شکستن غروره دل خسته مو
چقد بنده هات ،خدایا بَدن
به دنبال تو، هر دری رو زدم
نبودی ندیدی، چه حالی شدم
تموم درا ، روی من بسته شد
کسی رو ندیدم به غیراز خودم
به عمرم ندیدم یه روز خوشی
نگاهم فقط مونده بر کنج در
به یادت دلم داره پر میزنه
شدم بعدِ عشق تو یک در بِدر
بمونه بیادت چه کردی بمن
چنانم شکستی پریشون شدم
چه خون دلی خوردم از دوریت
ز دنیا و مردم گریزون شدم
چه قول وقراری که یادت نموند
به عهد و قرارت نکردی وفا
بگو که کجارو دارم بعدِ تو
چجوری بشم من زعشقت جدا
یادم مونده روزیکه گفتی بهِم
تو رو میبرم تا نوک قله ها
یه چادر برات میزنم در دلم
که دستات بلند شه بره تا خدا
تو رفتی ولی من نمی بخشمت
به چشم همه، باهمه دشمنم
تو رفتی و تنها و بیکس شدم
گناه از تو و، جونو من میکَنم
خدایا دیگه سیرم از زندگی
صدامو اگه میشنوی ایخدا
بمن هدیه کن دوزخِ تلختو
نمیخوام بمونم ز عشقم جدا
نمیخوام بمونم ز عشقم جدا...
#یوسف_محقق_مهراب
عاشقانه های مهراب
@yosefmohaghegh
عاشقانه های محراب...برچسب : نویسنده : 2yosefmohaghegh5 بازدید : 161