ازصدای خش خش برگ درخت نارون
بوته ی یاس ازطناب کهنه حلق آویز شد
اولین روز دبستان بوی ماه مدرسه
یاد یارِ مهربان بر قلب من تجویز شد
دفتر مشق دلم را هی ورق پشت ورق
تا زدم دلتنگی ام بسیار حزن انگیز شد
کاسه ی صبر از فراق دیدن آموزگار
نم نمک بالا گرفت از دیده ام لبریز شد
هم کلاسیهای خوبم یادتان هرروزوشب
تا ابد درخاطرم پررنگ و شورانگیز شد
بس که بر روی زبانم نامتان جاری شده
این زبان از گفتن هرجمله ای پرهیز شد
با تمام شور و شوقم زیر باران رفتم و
سرزمین قلب من ازغصه حاصلخیز شد
ماه مهرآمد زمین رارنگ وبویی تازه داد
جان تازه برزمین تزریق وروح انگیز شد
شست و برد و برج شش پایان رسید
آسمان اشکش چکید و اول # پاییز, شد
#یوسف_محقق (مهراب)
عاشقانه های محراب...برچسب : نویسنده : 2yosefmohaghegh5 بازدید : 157